فهرست مطالب
من کاملاً به یاد میآورم که زمانی که در مدرسه بودم در مورد تعقیب Diarmuid و Grainne و افسانه Benbulben صحبت کردم.
اما (و بزرگ با این حال)، مطمئناً نسخهای از داستان از اساطیر ایرلندی نبود که در زیر میخوانید.
برای انصاف، احتمالاً معلم من فکر میکرد که گفتن یک کلاس 7 و 8 ساله- قدیمیها، داستانی در مورد پخش انبوه غذا و نوشیدنی همراه با خیانت به هم میزند.
در زیر، نسخه بدون سانسور تعقیب Diarmuid و Grainne توسط یک را خواهید دید. بسیار فیون مک کومهیل عصبانی است.
داستان دیارموید و گرین
![](/wp-content/uploads/hikes-walks/2376/36zcd7z33v-2.jpg)
![](/wp-content/uploads/hikes-walks/2376/36zcd7z33v-2.webp)
عکس از ianmitchinson باقی مانده است. عکس از طریق برونو بیانکاردی. (در shutterstock.com)
این داستان همه با زیباترین زن ایرلند آغاز می شود - گرین، دختر کورمک مک ایرت، پادشاه عالی ایرلند. بسیاری از مردان از راه دور سفر کردند تا ازدواج گرین را تضمین کنند، اما او علاقه ای به ازدواج نداشت. بله، او با او ازدواج خواهد کرد. فیون یک جنگجوی دلیر و رهبر Fianna، توسط پادشاه عالی خواستگاری شایسته تلقی شد.
جشن نامزدی به زودی آغاز شد و جشن جشنی با شرکت کنندگان از سراسر ایرلند برنامه ریزی شد که برای تبریک به این زوج خوشبخت سفر کنند. .
سپسدیارموید به صحنه رسید
در شب جشن، گرین با دیارموید آشنا شد. دیارموید سالها یکی از جنگجویان بزرگ شوهر آیندهاش بود... اوه، او برادرزاده فیون هم بود.
همچنین ببینید: قلعه دونسوریک: خرابه ای که اغلب از دست رفته در ساحل گذرگاهاین یک عشق در نگاه اول بود. گرین از عشق مست بود و حاضر بود برای بودن در کنار دیارموید، هر چه که می شد، تلاش کند. و اینجاست که همه چیز کمی دیوانه میشود.
گرن به نوعی به این نتیجه رسید که بهترین راه برای گذراندن زمان تنهایی با دیارموید به طوری که بتواند احساساتش را بیان کند، مصرف مواد مخدر برای کل مهمانی است. بله، او قصد داشت همه را در جشن نامزدی خود جلب کند...
چیزی برای عشق... درست است؟! همه چیز در مهمانی عادی به نظر می رسید و دیارموید، که فقط برای مدت کوتاهی به همسر پسر عمویش معرفی شده بود، متوجه نشد که او به او درخشیده است.
سپس مردم شروع به فروپاشی کردند
هر چیزی که Grainne برای خوشهکردن غذا و آب آشامیدنی استفاده کرد شروع به اثر کرد و مردم مانند مگس شروع به ریختن کردند. پس از لحظه ای، تنها دو نفری که ایستاده بودند دیارموید و گرین بودند.
در آن زمان بود که گرین به عشق خود به دیارموید اعتراف کرد. به اعتبار او، دیارموید عقب نشینی کرد، اما نه به این دلیل که این دیوانه دیوانه روبروی او اتاقی پر از مردم را مصرف کرده بود.
او به دلیل وفاداری به فیون از این کار عقب نشینی کرد. او سال ها با فیون جنگیده بود و عشقش به او مانند عشق پدر و پسری بود.او نمی توانست به آن پیوند خیانت کند.
همچنین ببینید: نماد سلتیک برای خانواده: 5 طرح با پیوندهای خانوادگییا می توانست؟ طبق افسانه، گرین جواب نه را قبول نکرد و پس از اصرار زیاد، آن دو مهمانی را ترک کردند و با هم فرار کردند>
در جشن برگشت، اثرات دارو شروع به از بین رفتن کرد و فیون و بقیه شرکت کنندگان در مهمانی شروع به آمدن کردند. بلافاصله مشخص شد که چیزی درست نیست.
در ابتدا، آنها فکر کردند که ممکن است یکی از دشمنانشان در زیر تاریکی شب وارد شده باشد و جفت را ربوده باشد، تا بتواند پدر فیون و گرین را عذاب دهد. .
سپس، پس از جستجوی زیاد، مشخص شد که چه اتفاقی افتاده است - گرین و دیارموید تا شب با هم فرار کرده بودند. فیون، که معتقد بود این دو عاشق پشت سر او بوده اند، به اندازه کافی خشمگین بود.
یک تعقیب و گریز در سراسر ایرلند
فیون دیارموید و گرین را در سراسر ایرلند، بسیار دور تعقیب کرد. و وسیع، اما آنها در داخل غارها، بالای درختان سر به فلک کشیده و بین هر گوشه و کناری که می توانستند پیدا کنند پنهان شدند.
بعد از سال ها فرار، گرین از فرزند دیارموید باردار شد. اما شانس آنها رو به پایان بود. فیون و افرادش شروع به نزدیک شدن به داخل کردند.
یک گرانین باردار به شدت باردار و یک دیارموید ترسو تا آنجا که پاهای خستهشان میتوانست آنها را ببرد تا آنجا که پاهای خستهشان میتوانست آنها را ببرد، با احساس اینکه در مشکل هستند، تا آنجایی که پاهای خستهشان میتوانست آنها را ببرد، از آنجا فرار کردند.بنبولبن در شهرستان اسلایگو.
بنبولبن و گراز خشمگین
![](/wp-content/uploads/irish-folklore/3234/tyl7yq42us.jpg)
![](/wp-content/uploads/irish-folklore/3234/tyl7yq42us.webp)
عکس توسط کریس هیل
گفته می شود این زوج دارای در ماه مارس زمانی که برف شدیدی سراسر ایرلند را فرا گرفته بود به بنبولبن رسید و برخی از سردترین دمایی را که ایرلند در سالهای اخیر دیده بود به همراه داشت.
Diarmuid میدانست که اگر در برابر سرما پناهگاهی پیدا نکنند. ، مرگ حتمی بود. هنگامی که آنها شروع به جستجوی مکانی برای خواب کردند، غار بزرگی را در دوردست دیدند (شایعه می شود که غارهای کیش باشد). وقتی صدای غرش را از پشت سرشان شنیدند به غار رسیدند. آنها دور خود چرخیدند و متوجه شدند که گراز عظیمی به دنبال آنها آمده است.
این خبر بسیار بدی برای دیارمید بود که طبق افسانه ها به او گفته شده بود که تنها موجود زنده ای که می تواند به او آسیب برساند یک وحشی است. گراز گراز حمله کرد و دیارموید به سمت آن شیرجه زد و سعی کرد بر جانور وحشی غلبه کند.
بعد از یک نبرد وحشتناک، دیارمید گراز را کشت، اما او بدون آسیب فرار نکرد. گراز در طول مبارزه توانست او را به سختی گول بزند.
تعقیب دیارمید و گرین در سراسر ایرلند به پایان می رسد
همانطور که گرین سعی می کرد از معشوق زخمی خود پرستاری کند. ، فیون و افرادش تصادفاً به این صحنه برخورد کردند. گرین از فیون التماس کرد که دیارموید را نجات دهد.
او می دانست که فیون دارای جادوی التیام زخم های معشوقش است و نوشیدنی ازآب از دستان فیون برای نجات او کافی بود.
اما او که هنوز از بی وفایی زوج های جوان عصبانی بود، نپذیرفت. دیارموید در حال مرگ بود و افراد فیون از او التماس کردند که به دوست سابقشان در اسلحه کمک کند، اما با این حال، فیون نپذیرفت.
تنها زمانی که اویسین، پسر فیون، در مقابل پدرش ایستاد، سرانجام فیون موافقت کرد. او رفت تا آب بیاورد، اما وقتی برگشت، دیارموید مرده بود. پایانی غم انگیز برای یکی از دیوانه ترین داستان های فولکلور ایرلندی.
قصه ها و داستان هایی مانند این را دوست دارید؟ وحشتناکترین داستانهای فولکلور ایرلندی را کشف کنید یا بیشتر ماجراهای فیون مک کومهیل را کشف کنید.